این شعرو جایی خوندم خوشم اومد گفتم اینجا هم بزارمش امید وارم لذت ببرید

خانه بنده بسی تنگ تر از یک غاره
که در آنند دو جین بچه آتشیاره
ارسلان نعره زند هر دم و فریاد کشد
که چرا کرد صمد دفتر من را پاره
آنچنان گوشخراش است صدایش که بود
رعب انگیزتر از غرش صد طیاره
راحله نیز شکایت به من آرد که رضا
از چه با غیظ و غضب کرد مرا نظاره
اکبری نیز که در خیره سری اعجوبه ست
شاخ و شانه کشد از بهر همه همواره
پسر دیگر من هم لش و ولگرد بود
می کشد از پی هم عربده چون میخواره
هی ز من پول طلب کند و گر ندهم
طرفه العین به رویم بکشد قداره
میکند خرج تراشی ز برای چاکر
پسر بی ادب و بی هنر و بیکاره .............

  بقیه شعر در ادامه مطلب 



موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها: خانه , تیمارستان , خانه است یا تیمارستان , بچه های شلوغ ,
ادامه مطلب

تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391 | 16:14 | نویسنده : spring girl |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 31 صفحه بعد